جمعه , ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر ۹۲

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲

www.4ufun.ir

http://4ufun.ir/wp-content/uploads/2014/03/btowPuzPxYuoSQDF.jpg

آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست
پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست
یک خودآزاری زیباست که من تنهایم
لذتی هست در این زخم که در مرهم نیست
اشتیاقی به گشوده شدن این گره نیست
ورنه تنهایی من که گره اش محکم نیست
من از این فاصله ها هیچ ندارم گله ای
هرچه تقدیر نوشتست بیفتد غم نیست
لذتی نیست اگر درد نباشد جانم
هیچ شوری بهتر از شور پس از ماتم نیست
بی سبب درد که هم قافیه با مرد نشد
آدم بی غم و بی درد بدان آدم نیست
تو نبین ساکت و آرام نشستم کنجی
درد ناگفته زیاد است ولی محرم نیست….

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲
بی تو به پوچی می رسم راهی به قلبت باز کن
پیوند های کهنه را بشکن ز نو آغاز کن
دارم صدایت می زنم ، در انتظار پاسخم
اینقدر سرد و خشک نه ! گاهی برایم ناز کن
من قانعم بی معجزه اما نه این انصاف نیست
شک میکنم در بودنت حالا بیا اعجاز کن
بیزارم از دلمردگی ، از این نُت افسردگی
آهنگی از شور خودت در پرده های ساز کن
چیزی بگو اینجا کسی غیر از من و حس تو نیست
یکبار گفتی عاشقی ، این عشق را ابراز کن
هم خنده هم آهم تویی ، چاهم ولی ماهم تویی
یا پل بزن تا آسمان یا تا دلم پرواز کن

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲

چقدر سخت است در این دنیا حدیث آرزو گفتن
چقدر زیباست در آن دنیا بدون آرزو خفتن
چقدر سخت است که دردت را برای دیگران گویی
چقدر زیباست حریم دل به هنگام دعا گفتن
چقدر سخت است بهاری که بدون یار می آید
چقدر زیباست به یاد یار به دیدار خزان رفتن
چقدر سخت است درون باغ باشی و نبویی گل
چقدر زیباست گل باغی در اوج آسمان بودن
چقدر سخت است که دنیا را پر از رنج و جفا بینی
چقدر زیباست کنار او پر از عدل و صفا بودن
چقدر سخت است که انسان ها در این دنیا نمی مانند
چقدر زیباست در آن گیتی به رودی پاک پیوستن
چقدر سخت است که در بند جهانی بی چراغ باشی
چقدر زیباست به دیدار چراغی چون خدا رفتن
چقدر سخت است شبی تا صبح به دنبال مَهَت گردی
چقدر زیباست سحرگاهان به سوی نور روان بودن
چقدر سخت است شب هجران کنار ساحلی آرام
چقدر زیباست جزیره ای به پهنای خدا بودن
چقدر سخت است که یارت را درون آسمان بینی
چقدر زیباست سحرگاهان برای او دعا گفتن
چقدر سخت است جدا از او برای او غزل گویی
چقدر زیباست شباهنگام پی او تا خدا رفتن

 

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲

 

دنبال من می گردی و حاصل ندارد
این موج عاشق کار با ساحل ندارد
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من خام بودم داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی :
“از برف اگر آدم بسازی دل ندارد …”
باشد ، ولم کن با خودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد
شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد

 

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲

 

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
چون پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار
گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو من سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل که در این باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخنگوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم

 

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می کند
ناگهان می آید و در سینه می لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می کند
با من از این هم دلت بی اعتناتر خواست ، باش
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند ؟
مثل مادر عاشق از روز ازل حسرت کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می کند
اشک می فهمد غم افتاده ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت ها فراوان می کند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
دردِ بی درمانشان را مرگ درمان می کند …
“مژگان عباسلو”

 

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲

بگذار اگر اینبار سر از خاک برآرم
بر شانه ی تنهایی خود سر بگذارم
از حاصل عمر به هدر رفته ام ای ‌دوست
ناراضی ام اما گله ای از تو ندارم
در سینه ام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفس های خودم را بشمارم
از غربت ام اینقدر بگویم که پس‌ از تو
حتی ننشسته‌ست غباری به مزارم
ای کشتی جان حوصله کن میرسد آنروز
روزی که تو را نیز به دریا بسپارم
نفرینِ گل سرخ بر این شرم که نگذاشت
یکبار به پیراهن تو بوسه بکارم
ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی اش را بفشارم

 

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲

شدم مانند رود از بارشی جریان که می گیرد
که من بدجور دلتنگ توام باران که می گیرد
دلم تنگ است می دانی پناهم شانه های توست
کمی اشک است درمانش دل انسان که می گیرد
من آن احساس دلتنگی ناگاه پس از شوقم
شبیه حس دیدارم ولی پایان که می گیرد
غروبی تلخ و دلگیرم غروب دشت تنهایی
دل دشتم من از نی ناله چوپان که می گیرد
چه بی راهم چه از غم ناگزیرم من چه ناچارم
شبیه حس یک قایق شدم طوفان که می گیرد
چقدر از خاطراتت ناگزیرم نه گریزی نیست
منم و باز باران بین قم تهران که می گیرد
تو را عشق تو را آسان گرفت اول دلم اما
چه مشکل می شود کارم دلم آسان که می گیرد
سپردم به فراموشی به سختی خاطراتت را
ولی باران که می گیرد ولی باران که می گیرد
“سید محمدرضا شرافت”

 

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲

پشت روز روشنم شام سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم پرتگاهی دیگر است
شاید از اول نباید عاشق هم میشدیم
این درست اما جدایی اشتباهی دیگر است
روزگاری دل سپردن ها دلیل عشق بود
اینک اما دل بریدن ها گواهی دیگر است
در شب تلخ جدایی عشق را نفرین مکن
این قضاوت انتقام از بیگناهی دیگر است …

 

شعر های زیبای عاشقانه جدید مهر۹۲

جان میدهم به گوشه زندان سرنوشت
سر را به تازیانه او خم نمی کنم
افسوس بر دو روزه هستی نمی خورم
زاری بر این سراچه ماتم نمی کنم
با تازیانه های گرانبار جانگداز
پندارد آنکه روحِ مرا رام کرده است
جان سختی ام نگر که فریبم نداده است
این بندگی که زندگیش نام کرده است
بیمی به دل ز مرگ ندارم که زندگی
جز زهر غم نریخت شرابی به جام من
گر من به تنگنای ملال آور حیات
آسوده یک نفس زده باشم حرام من
تا دل به زندگی نسپارم به صد فریب
می پوشم از کرشمه هستی نگاه را
هر صبح و شب چهره نهان می کنم به اشک
تا ننگرم تبسم خورشید و ماه را
ای سرنوشت از تو کجا می توان گریخت ؟
من راهِ آشیان خود از یاد برده ام
یکدم مرا به گوشه راحت مرا رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمرده ام
ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا
زخمی دگر بزن که نیافتاده ام هنوز
شادم از این شکنجه خدا را مکن دریغ
روح مرا در آتشِ بیداد خود بسوز
ای سرنوشت هستی من در نبرد توست
بر من ببخش زندگی جاودانه را
منشین که دست مرگ ز بندم رها کند
محکم بزن به شانه من تازیانه را

همچنین ببینید

بیوگرافی علی ضیا

بیوگرافی علی ضیا   ۴ufun.ir       بیوگرافی علی ضیا سید علی ضیا سال …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *