سه شنبه , ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

بایگانی برچسب: اعترافات خنده دار

جدیدترین اس ام اس های خنده دار و سرکاری ۹۴

جدیدترین اس ام اس های خنده دار و سرکاری 94

 جدیدترین اس ام اس های خنده دار و سرکاری ۹۴ www.4ufun.ir طرف میاد خونه ب مامان باباش ب زور سلام میده .. اونوخت صب ک از خاب پامیشه هنو چشاش کامل وانشده پست میذاره هلومای فرند… شبم تا شب ب خیر پست نذاره خابش نمیبره ♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠  جدیدترین اس ام اس های خنده دار و سرکاری ۹۴ ♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠ یه جا نوشته بود:فندک یادگاری دوستم مرا سیگاری کرد…! سوال من اینه:حالا اگه کتاب فیزیک بهت داده بود فیزیکدان میشدی…؟ والا بخدا مردم دنبال بهانه میگردن…! ♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠ www.4ufun.ir ♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠  ﻣﻨﻮ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦ ، ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺣﺎﺿﺮﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﻡ ﺑﻤﯿﺮﻥ … ﻫﻤﯿﻦ ﻇﻬﺮﯼ ،دختره پیام ﺩﺍﺩﻩ …

ادامه نوشته »

اعترافات جالب و خنده دار فروردین ۹۳ | اعتراف میکنم های فیسبوکی

اعترافات جالب و خنده دار فروردین ۹۳ | اعتراف میکنم های فیسبوکی   ۴ufun.ir        یه بار مجبور شدم برم یه مجلس ختمی که مسجدش صندلی نداشتموقعی رسیدم که روضه خون داشت خودشو میکشت.همون موقع یه نفر از کنار دیوار بلند شد و من جاشو گرفتمو تکیه دادم یه لحظه دنیا دور سرم چرخیدو سقف مسجد اومد جلوی نظرم و صدای خنده رفت هوا!دیوار نبود. برزنت بود تو زنونه فرود اومده بودم!   اعترافات خنده دار   تو دوران دانشگاه با بعضی از بچه ها بد جور تیریپ مرام و معرفت داشتیمو هی تعارف به هم تیکه پاره …

ادامه نوشته »

اعترافهای خنده دار دی ۹۲

اعترافهای خنده دار دی ۹۲   ۴ufun.ir     وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم ۳۰ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگفت و من مانند خر کیف میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه …

ادامه نوشته »

اعتراف های خنده دار دی ۹۲

اعتراف های خنده دار دی ۹۲   ۴ufun.ir     چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باقچه و سیگار خاموش موند تو دستم   اعترافات خنده دار   اعتراف می کنم یه با زنگ زدم ۷۰۰ اپراتور ایرانسل کلی پشت خط منتظر موندم تا بعد یه ربع یه پسره جواب داد منم حواسم دیگه به گوشی نبود هل شدم گفتم: سلام منزل آقای ایرانسل؟   اعترافات خنده دار   وقتی بچه بودم رفتم به …

ادامه نوشته »

اعتراف میکنم ۹۲ | اعتراف میکنم که

اعتراف میکنم ۹۲ | اعتراف میکنم که ۴ufun.ir   اعتراف میکنم ۹۲ | اعتراف میکنم که   اعتراف می کنم وقتی از خیابون رد می شم اسم تابلو مغازه ها رو می خونم   اگه تو ماشینم باشم سعی می کنم همه رو بخونم اگه نشه یه جورایی وجدان درد می گیرم !   این عادتو از بچگی دارم چون معلم کلاس اول دبستانمون گفته بود تابلوی مغازه ها رو بخونین تا روخونی تون قوی بشه دیگه این مونده تو سرم!   اعتراف میکنم ۹۲ | اعتراف میکنم که   اعتراف می کنم تو نصب بازی یا نرم افزار همش …

ادامه نوشته »

اعترافات خنده دار پسرها

اعترافات خنده دار پسرها ۴ufun.ir اعتراف می کنم پسر همسایمون دوتا سی دی از ویدیوکلوپ برداشته بود. گفتم که بده من هم ببینم. اون هم گفت به شرط اینکه یه سی دی جدید بدی. من هم که هیچی نداشتم رو یه سی دی الکی نوشتم کشتی رانی در کوهستان و بهش گفتم این فیلم رو هیچ جا ندارن. خیلی خوبه! خلاصه خیلی تعریف کردم اون دوتا سی دی رو ازش گرفتم … * چند شب قبل خواب دیدم از کنار فلکه شهرداری با موتور یه تیکه خلاف رفتم تا به اون طرف رسیدم از شانس بد ما دیدم پلیس ها …

ادامه نوشته »